امیرغفور از تیم ملی والیبال ایران خداحافظی کرد
به امید ادامه درخشش این بازیکن ارزشمند و ستاره در تیم محبوبمان شهداب یزد و قهرمانی در آسیا
در سال ۸۶ برای اولین بار پیراهن ارزشمند تیم ملی را به تن کردم. آنچه به خاطر دارم ذوق و شوق و شعفی بی مثال بود. تردید ندارم برای هر بازیکن شرافتمندی پوشیدن پیراهن تیم ملی چنین احساساتی را به همراه دارد. پس از آن، کتاب زندگیورزشی من در اردوها، زمین تمرین و بازی ها و مسابقه ها نوشته شد. همیشه سعی کردم هرگز کم فروشی و اهمالکاری نکنم، از حاشیه ها به دور باشم و با تمامی وجود بجنگم. حتی لحظه ای نبود که احترام، حرمت و بازی جوانمردانه را فراموشکنم.
اکنون پس از گذشت ۱۷ سال، علیرغم آمادگی فنی و جسمانی، گمان بر این دارم که زمان خداحافظی از تیم ملی کشورم فرا رسیده است. من نسل جدید والیبال کشورمرا باور دارم و می پذیرم که اگر به درستی هدایت شوند می توانند موفقیت های نسل پیشین را تکرار کنند.
نسل پیشین نسل طلایی والیبال ایران بود. نسلی که ارزشمندترین نتایج تاریخ ورزش کشور را ورق زد. برای من افتخار حضور در میان این نسل و خاطراتی که با آنها زیستم باورنکردنی ست. خاطراتی سرشار از دوستی ها، مجادله ها، بردها وباخت ها. آموزه هایی که از این خاطرات بر لوح زندگیم نوشته شده است هرگز پاکنخواهد شد.
به باور من زندگیهمین است. اینک دوری از تیمی که سال ها عضو آن بودم، آسان نخواهد بود. اما واقعیت ها فراتر از سلایق و علایق، خود را تحمیل می کنند . اکنون چاره ای نیست لذا به این طریق از دوستداران والیبال، تماشاگران خونگرم و همیشه همراه، خداحافظی می کنم.
از دوستان و هم تیمی های سابقم در تیمملی خالصانه سپاسگزارم . آنها هر زمان بهترین بودند و خواهند بود. برای آیندگان نیز آرزوهایی از جنس موفقیت، پیروزی و شادمانی دارم.
مسلما تا زمانی که توانش را داشته باشم در تیم های باشگاهی همچونسابق به تمرین و مسابقه خواهم پرداخت. والیبال زندگیمن است و آن را به آسانی از زندگیم کنار نخواهم گذاشت.
دوستدارتان : امیر غفور
شهداب، گوهر جهان شهر یزد